می روی ؟
برو بسلامت که می دانم
سفرت دیر گاهی ست آغاز شده !
اینجا ، کنار تو
من مدتهاست تنهایم !
دستم را که می گرفتی ،
تو ، نبودی !
من هم ، نبودم !
هر کدام در جمع وُ منهای هم!
ما هم ، نبودیم !
می روی ؟ برو که می دانم
بی من رفتنت هم ، سفر نیست
همچون ماندنت ،
که بودن ، نبود!
من با تو
و
تو با من
گرچه ما نمی شویم و در خودیم
اما
به بودنِ نبودن مان
معتادیم .
میروی ؟ برو
سفرمان بخیر.
نظرات شما عزیزان:
قانع شدم
تو قسمت من نه
مال مردم بودی
قربان دلم که مال مردم خور نیست….
لینک شدی
قلمتــــــــ کوکـــــــــ
safareman bekheyr...shayad bedune ham,mandaneman ham bekheyr nabashad...
تو رفته ای
و فرقی نمیکند چرا
برایِ کسی که با امروز
سالهاست که مرده است
هر گونه محاسبه ای در بعد زمان
مضحک ترین اتفاق ممکن است
.gif)
.gif)
.gif)
سلام دوست عزیز به قول خودتون به دل نشست...
و فرقی نمیکند چرا
برایِ کسی که با امروز
سالهاست که مرده است
هر گونه محاسبه ای در بعد زمان
مضحک ترین اتفاق ممکن است
.gif)
.gif)
.gif)
سلام دوست عزیز به قول خودتون به دل نشست...
.: Weblog Themes By Pichak :.